news-details

دلقک با شرافت؛ به چنین دلقکی به شدت نیازمندیم

تهاجم و تجاوز روسیه به اوکراین شصت و چهارمین روز خود را هم پشت سر گذاشت و آنچه که این روزها بیشتر از هر چیز دیگری به چشم می آید تحلیل های دروغ، مزورانه، مزدورانه و نوکر مآبانه بسیاری از اشخاص و رسانه های داخلی است. در اینجا به چند مورد از مهمترین آنها می پردازم:

اول: حمایت تمام قد غرب از اوکراین: بر خلاف ادعاهای مکرر این افراد و رسانه ها، نه تنها غرب پشت اوکراین را خالی نکرد بلکه جانانه از این کشور غیر متعهد حمایت کرد و علاوه بر ارسال میلیاردها دلار تسلیحات و کمک های نظامی و آموزشی، روس ها را گرفتار صدها تحریم سنگین کردند. تاریخ همواره به ما می گوید اگر قرار به بی اعتمادی و بد عهدی باشد، روسها در این زمینه بی رقیبند.....


دوم: توجیه احمقانه تجاوز: روسها به اوکراین تجاوز و تهاجم کرده اند اما نوکران روس تلاش کردند متجاوز را مظلوم و کشور مورد تجاوز قرار گرفته را ظالم ترسیم کنند!  
 پوتین نازی زدایی و احساس خطر از جانب اوکراین را بهانه این تجاوز قرار داد و مهره ها و نوکران او در ایران هم او را تایید کردند و سری به علامت بله شما درست می فرمائید قبله عالم، تکان دادند اما معلوم شد که خطر اصلی و آنکس که سودای جنگ دارد خود روس است نه اوکراین مگر اینکه به هر کشوری که احساس خطر بکند حتی احساس بیخود و دروغ، حق تجاوز بدهیم و برای مثال به صدام حسین هم حق بدهیم که به ایران حمله کرد چون مدعی بود از طرف ایران احساس خطر می کند!

مطلب بعدی ادعای نازی زدایی پوتین بود! جالب اینجاست که حتی خود روس ها از توضیح این مسئله عاجزند و در انباری تاریک دنبال گربه سیاه می گردند، آنهم در حالی که اصولا گربه سیاهی وجود ندارد! رئیس جمهور اوکراین خود یک یهودی است  آنوقت چطور می تواند نازی پرور باشد؟

سوم: حق انتخاب و سرنوشت کشور: مسئولین کشور ما صبح تا شب در مذمت آمریکا و غرب در تریبون ها شعار کر کننده ای دارند؛ ملت ها خودشان حق انتخاب دارند و باید خودشان سرنوشتشان را تعیین کنند!
البته قاطبه مردم ایران اعتقادی به این نوع سرنوشت ندارند و تعدادی محدود که از غرب متنفرند و بخاطر این تنفر، مردم ایران را به بالاترین درجه بدبختی رسانده اند، خودشان را مردم ایران معرفی می کنند! البته تنفر اینها از غرب فقط یک شوی مضحک است وگرنه کیست که نداند اینها چه دلبستگی دیوانه واری به غرب دارند و سرما هم بخورند برای معالجه به غرب می روند و تحصیل و گرین کارت ، اقامت در اروپا، زندگی و بر و بیای فرزندان و همسرانشان به غرب و آمریکا هم که جای خود دارد.
آقا جان مردم اوکراین دوست دارند عضوی و بخشی از غرب باشند، این به شما ربطی دارد و آیا اصولا هر کشوری فقط حق دارد نوکر روس باشد و مردمش به زعم شما فقط یک حق انتخاب دارند، سر سپردگی روس؟
آنها جوری از دلبستگی زلنسکی به غرب با تنفر یاد می کنند که انگار در قرآن فقط دلبستگی به شرق مجاز دانسته شده، هر چند از اینها بعید نیست فردا روزی در منابرشان  از یک آیه قرآن چنین معنایی استنباط و استخراج کنند!

چهارم ؛ دلقک با شرافت:  در ایران همسو با ماشین تبلیغاتی روس، زلنسکی را مدام  دلقک خطاب کردند و داستان سرایان همیشگی حتی داستان تخیلی پناهندگی او به سفارت لهستان را در بوق و کرنا کردند اما زلنسکی یک رهبر عرب یا جهان سومی نبود که به شیوه آنها چمدانهایش را پر از دلار کند و پا به فرار بگذارد.  این کمدین شریف لباس رزم پوشید و کنار مردمانش دلاورانه ایستاد و جنگید تا علاوه بر جای داشتن در قلب مردمانش، جهانیان را وادار به تحسین خود کند. حالا بسیاری از مردم ایران آرزو می کنند آنها هم مدیران و مسئولانی به زعم سرسپرده های روس، دلقک داشته باشند اما دلقک هایی که مصداق این شعر حافظ نیستند که:

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کارِ دیگر می‌کنند

زلنسکی دلقک، اما دلقکی نیست که شعار اقتصاد مقاومتی بدهد، از صبح تا شام به مردم‌ توصیه مقاومت کند و لنگ و اشکنه را تجویز کند اما خودش و فرزندانش غرق در تجمل، زندگی اشرافی و مقیم غرب باشد. جامعه سیاست ایران به شدت به چنین دلقکی احتیاج دارد....

دلقکی که وقتی بایدن رئیس جمهور آمریکا به او پیشنهاد پناهندگی داد گفت: من بلیط مسافرت نمی خواهم، اسلحه می خواهم.

به اشتراک گذاری این مطلب!