news-details

تراکتور برای زنوزی یا زنوزی برای تراکتور؟

از همان روزی که بحث واگذاری امتیاز تراکتور سازی تبریز یا همان تراکتور فعلی که هنوز هم علت این تغییر نام را نمی دانم، آغاز شد نگران چنین روزهایی بودم. تیمی که پشتوانه بزرگ هواداران را با خود داشت و آوازه آنها به تمام دنیا رسیده بود، هوادارانی متفاوت با شعارهایی متفاوت.
نگران بودم از روزی که با احساسات این هواداران بازی شود. هوادارانی که برای آنها تراکتور از نان شب هم واجبتر بود و این عشق کوچک و بزرگ نداشت. تیمی که قلب میلیونها هوادار همراه آن بوده و هست. چیزی که بسیاری از تیمها حسرت داشتن حتی ذره ای از این دریا را دارند و خط قرمز همه کسانی که برای فوتبال آذربایجان قلم می زنند، همین هواداران هستند.
 در روزهای کرونایی که این هواداران امکان حضور در ورزشگاه و کنار تیم محبوب خود را ندارند، تماشای بازی از جعبه جادویی و مشاهده اینکه تراکتور همیشه مدعی  مانند تیم های دسته چندمی فوتبال می کند، قلب این هواداران را به درد می آورد. اما چه شد که به اینجا رسیدیم؟
 همانطور که اول مطلب گفتم واگذاری تراکتور به بخش خصوصی برای من نویسنده بسیار نگران کننده بود از آنجاییکه هنوز هم تجربه تیمی مانند استیل آذین در یاد خیلی از فوتبال دوستان باقی مانده است، تیمی که هدایتی مولتی میلیاردر آن روزها در دست گرفت و بعد از مدتی دیگر نامی از استیل آذین  باقی نماند و تیمی که با بهترین فوتبالیست‌های آن زمان شکل گرفت، در نهایت از بین رفت و نابود گردید. اما استیل آذین تفاوت بزرگی با تراکتور دارد؛ تیمی که هواداری نداشت  اما در عوض تراکتور همواره سکوهایش را پر هوادار دیده است. زنوزی هم با همان شیوه بسیار پرسرو صدا شروع کرد و هر روز با یک بازیکن نامی و بزرگ عکس گرفت و در رسانه باشگاه منتشر شد. تراکتور در این میان مشکل بسیار بزرگی هم داشت و این تیم داشت به محله برو بیا تبدیل می شد! تغییرات گسترده از مدیر عاملی باشگاه گرفته تا کادر فنی و کارمندان باشگاه اتفاقی بود که چهره بسیار بدی به باشگاه بخشیده بود. در آخرین تغییرات تنها بعد از یک هفته بازی در لیگ برتر، علیپور مدیر عامل جدید این تیم از سمت خود استعفا داد و به نظر می رسید علت اصلی این استعفا دخالت های مالک باشگاه در کارهای مدیریتی و همچنین عدم انجام تعهدات مالی از سوی مالک باشد. اینبارخبری از عکس گرفتن با بازیکنان نامی نبود و تیمی که بسته شد به هیچ‌ وجه نام و نشانی از تیمی که برای آسیا بسته می شود نداشت. دو تساوی در دو هفته اول لیگ برتر برای تراکتور شروعی بسیار بد بود.
تراکتور به هفته سوم رسید؛ بازی با سپاهان تیمی که چهار سال بود حسرت پیروزی تراکتور را می کشید و تراکتور اجازه نداده بود سپاهان در دره سرخ حرفی برای گفتن داشته باشد.
این بازی نکات بسیار مهمی برای آنهایی که به تراکتور علاقه دارند داشت. تراکتور تیمی بسیار ضعیف نه تنها در میدان بلکه بسیار ضعیفتر در خارج از مستطیل سبز هم بود. ترکیبی که نشان می داد منصوریان حتی به ترکیب ایده آل خود هم نرسیده است. تیمی که مقابل سپاهان حتی یک فرصت صد در صد گل برای خودش مهیا نکرد و در طول نود دقیقه بازی، تیمی سرگردان و بی هدف در بازی بود و نشانی از تراکتور بزرگ نداشت. پاسهای اشتباه و تک روی های بی مورد، عدم هماهنگی در حرکات تیمی و به خصوص نداشتن هیچ برنامه خاصی در ضربات ایستگاهی به شدت تو ذوق می زد. همانطور که قبل از شروع بازیها به آن اشاره کردیم تنها اتکا به یک مهاجم خارجی به نام حمزویی که او هم تا اینجای کار نشانی از یک مهاجم شش دانگ ندارد، تیر خلاص بزرگی بر پیکر تراکتور می تواند باشد! واقعا کدام سرمربی در بازی بزرگی مانند این،  به یک مهاجم به نام اسدی که بزرگترین تجربه اش بازی در لیگ یک است اعتماد می کند و این کار بجز ضربه زدن به خود چه می تواند باشد؟
تیمی که در دقایق پایانی بازی از لحاظ بدنی کم می آورد و دیگر توانی برای اجرای برنامه های تیمی باقی نمیگذارد. دفاعی که با اصرار سرمربی با سه بازیکن سردرگم به کارش ادامه می دهد و بازیکن سپاهان به راحتی در حضور این سه بازیکن با ضربه سر توپ را به تور دروازه تراکتور می چسباند.
تراکتور به هیچ وجه در این بازی چیزی برای تعریف و تمجید نداشت.

اما نکته دیگری که حیرت بسیاری از فوتبالی ها را برانگیخت انتخاب مدیر عامل جوان این باشگاه بود که هیچ سابقه فوتبالی در زمینه مدیریت یک تیم باشگاهی ندارد. حرکتی که یک علامت سوال بزرگ دیگر را برای مالک باشگاه به همراه دارد چرا که لیگ برتر هیچگاه مکانی برای آزمون و خطا نیست و اینکه یک جوان تازه وارد برای مدیر عاملی باشگاهی مانند تراکتور انتخاب شود تا در آینده ‌پخته و کامل شود، نمی تواند مورد قبول باشد.

تراکتور به طور کامل دارد از  باشگاهی حرفه ای دور می شود و اگر تلنگری به آن زده نشود امکان اینکه ضربه ای جبران ناپذیر بر پیکر این باشگاه محبوب و مردمی وارد شود دور از انتظار نخواهد بود.

 

فرزاد ملازاده

به اشتراک گذاری این مطلب!