news-details

خاطره ای عجیب از بزرگ منشی اسطوره ابدی !

 شاید اینروزها اسطوره بودن و یا اسطوره خطاب کردن، خیلی ارزان شده و هر کس در هر تیمی که بازی میکند ، یکی دو سال بیشتر و یا کمتر با به ثمر رساندن چند گل ویا   ترانسفر به یکی از تیمهای درجه دو  هوادارانش  خیلی زود ، او را اسطوره خطاب میکنند !

●احمد یاسر/ نود پرس
 شاید اینروزها اسطوره بودن و یا اسطوره خطاب کردن، خیلی ارزان شده و هر کس در هر تیمی که بازی میکند ، یکی دو سال بیشتر و یا کمتر با به ثمر رساندن چند گل ویا   ترانسفر به یکی از تیمهای درجه دو  هوادارانش  خیلی زود ، او را اسطوره خطاب میکنند ! به همین دلیل است که  اسطوره های امروزی نه معنی اسطوره شدن را را میدانند و نه قواعد اسطوره شدن را بلد هستند!
اسطوره ها در تاریخ تک هستند، اسطوره ها حتما نباید جایزه ای بگیرند و یا در تیمی خارجی بازی کنند و یا اینکه ماشین گرانقیمت سوار شوند. خیلی از بازیکنان  سالهای قبل هستند که هم ثروت دارند و  هم افتخار اما  اسطوره نیستند.
میخواهم خاطره ای از یک اسطوره واقعی بنویسم که شاید این خاطره را دوستان نزدیک شنیده باشند  اما  برای کسانی که نشنیده اند قطعا جذابیت بیشتری دارد. دقیقا سال ۱۳۸۶  بود که ناصر خان حجازی بعد از نایب قهرمان کردن استقلال در آسیا برای بار دوم،  بعد از نزدیک به ده سال ،دوباره سکان هدایت آبی پوشان پایتخت را به دست گرفت آنهم  در بلبشوی هیأت مدیره که خیلی هم با او موافق نبودند .
در  بازی اول با استقلال اهواز  شاگردانش در آزادی پیروز شدند . تیم استقلال در بازی دوم مقابل ملوان انزلی در بندر انزلی در واپسین دقایق امتیاز از دست داد و درست بعد از همان بازی  محمد نفریه که معلوم نبود این اشخاص از کجا وارد چارت مدیریتی دو تیم استقلال و پرسپولیس میشوند و خیلی  زود هم  بیرون میروند ، سریع مصاحبه کرد و خبر از تشکیل جلسه در رابطه با نتیجه بازی و اولتیماتوم به مربی تیم  داد ! ناصر خان حجازی خودش میدانست که در همان هفته های اول چه نقشه ای برای او کشیده اند. 
من  ناصر خان را سالها قبل میشناختم و بخاطر او عاشق فوتبال شدم ،مردی خوش تیپ ،خوش چهره باسواد ، با پرنسیب و کاریزماتیک که  همه فاکتورهای یک سوپر  استار در قامت این مرد نمایان بود. آن  شب میدانستم که این نوع مصاحبه های متشنج کننده اوضاع آنهم  از طرف افراد غیر متخصص هیآت مدیره باعث آزار روحی این بزرگوار میشود . ساعت تقریبا نزدیک به ده شب بود و میدانستم تیمش به تهران رسیده . شاید هر کسی دیگر بود،حتی  یک درصد هم احتمال نمی دادم که  موبایلش را جواب دهد‌ حال چه برسد به شخصی چون ناصر خان حجازی، کسی که علاوه بر فاکتورهای ذکر شده ،افتخارات اسیایی و باشگاهی و ملی را هم با خود یدک میکشید . خلاصه خیلی کم عقلی کردم ودر آن شرایط که مربی امتیاز  از دست داده و شاید حال خوبی ندارد به این مرد زنگ زدم تا گپی با او بزنم چون هر چند وقت یکبار دوست داشتم صدای گیرا و پرطنینش را گوش کنم . شماره اش را گرفتم و زنگ خورد و تماس برقرار شد صدای دلنشینش به گوش رسید . سلام لطف کنید پیغام خود را بگدارید ممنون ....بوق ... 
من هم پیغام گذاشتم:  سلام ناصر خان!  یاسر هستم زنگ زدم اما گویا بدموقع بود و صدای بوق و تمام ... گوشی را قطع کردم، درست دو ساعت بعد بی توجه به موبایلم مشغول کاری شدم  چون آن روزها  نه فضای مجازی بود نه مرتب پای اینترنت بودیم تا موبایل به جانمان بسته باشد. تقریبا ساعت دوازده و یا نیم بامداد بود که رفتم سر وقت موبایلم ، متوجه شدم پیغامی دارم ناگهان جا خوردم وقتی که پیام را شنیدم ! پیام این چنین بود: سلام یاسر جان عذرخواهی میکنم از شما،  بنده در حال دوش گرفتن بودم و نتوانستم پاسخگوی شما باشم. دوبار زنگ زدم جواب ندادید، گفتم جسارت کنم در این تایم بدموقع پیام بگذارم.ناصر حجازی !
بعد از شنیدن این پیام اشک در چشمانم حلقه زد و همسرم متعجب شد از  اینکه چرا شوکه هستم. وقتی صدای این بزرگوار را برای همسرم پخش کردم او متعجب شد از بزرگی منشی ، انسانیت و هر آنچه  که یک اسطوره میتواند داشته باشد...
ناصر حجازی یک نفر بود و تمام ،مگر داریم مانند او ؟ کسی که تیمش امتیاز داده ، مسئولین تیمش چوب لای چرخش گذاشته اند ، ساعت بعد از بازگشتش بوده باشد، خسته باشد و خلاصه اینکه مگر بنده چه کسی بودم ؟چه کسی هستم ؟در مقابل شهرت او و  اسم بزرگ او ؟ اما فقط اسطوره ها میتوانند چنین باشند. او عذرخواهی میکند، چندبار زنگ می زند و درآخر خودش را مانند  یک فرد غریبه  معرفی میکند. من که شماره او را داشتم اما او خودش را از مردم میداند. آیا کسی را چون او سراغ دارید؟ 
در این روزها اگر به برادرتان هم زنگ بزنید و میس کال بیفتد هم جواب نمیدهد ،حال از سلبریتی ها که نگویم. اینها تافته جدا بافته اند.چه فوتبالیست ،چه بازیگر و چه کارگردان و یا خواننده ! من با این آدمها بودم و با این افراد مراوده داشتم. قسم میخورم و به جرات میگویم کسی مانند حجازی نبوده و نخواهد بود. او  میتوانست زنگ نزند  اگر هم زنگ بزند، همان یکبار کافی بود.اما او یک بزرگ منش است. جنتلمن است. زنگ میزند و بر روی پیغام گیر این حقیر عذرخواهی میکند . حتی نیاز به توضیح نبود اما  توضیح می دهد و در آخر خودش را معرفی میکند...
به نظر من امثال حجازی اسطوره هستند نه کسانیکه پول دارند، گل میزنند ، در فلان باشگاه توپ میزنند و یا در فلان فیلم بازی میکنند ویا میکروفونی برای خواندن به دست میگیرند...
اسطوره ها کم هستند همچون تختی، همچون حجازی و جالب اینکه حالا میفهمم که چرا فقط نام این دو ورزشکار در کتاب مفاخر ایران در جهان ثبت شده است. فقط از ورزش ایران همین دونام میدرخشد آنها ثروتمند نبودند اما غنی بودند از انسانیت!  به قول عادل فردوسی پور اگر اختلالات مخابرات که بطور قطع عمدی بود اتفاق نمی افتاد شاید بالاتر از ده میلیون در همان شب برنامه ۹۰ و آن نظر سنجی به او  رای میدادند هرچند  همان شب بالای شش میلیون نفر به احترام شماره یک ابدی ایران رای دادند. چون آنها اسطوره هستند و اسطوره ها همیشه ماندگارند تا ابدیت ....

به اشتراک گذاری این مطلب!