news-details

برانکو پشت پرده جنجال جواد خیابانی برای تیم ملی

اختصاصی "نود پرس"

چند روز پیش جواد خیابانی در برنامه دور همی اش با خداداد عزیزی و توتونجی، جمله ای گفت و جنجال بزرگی بر پا کرد. او بعد از‌ پیروزی خفیف و ضعیف تیم ملی در برابر هنگ کنگ گفته بود " اگر من و خداداد و توتونچی بودیم بیشتر از یک گل به این تیم می زدیم" این جمله همانطور که انتظار می رفت به مذاق خیلی ها و از جمله ملی پوشان خوش نیامد و تعدادی از آنها همچون علیرضا بیرانوند در مصاحبه ها و پست های خود در شبکه های اجتماعی بر علیه خیابانی جبهه گرفتند.

اینکه جواد خیابانی با آن همه چربی و پیه دور شکم خود به همراه توتونچی و خداداد عزیزی چطوری می توانند این هنگ کنگ چابک و سریع را با بیشتر از یک گل شکست بدهند، بر می گردد به اعتماد به نفس احمدی نژاد طور مجریان تلویزیونی که حتی عادل فردوسی پور هم به خودش جرات می دهد برای علی دایی کری بخواند! پشت پرده و الهام بخش این ادعای جواد خیابانی اما برانکو ایوانکویچ وجود دارد؛ بله همین برانکوی خودمان! 

بعد از ناکامی تیم ملی ایران به رهبری میروسلاو بلاژویچ در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۰۲، برانکو ایوانکویچ سر مربی تیم ملی ایران شد.‌ در آن روزگار کسی برانکو را دوست و قبول نداشت و همه او را بدترین انتخاب برای تیم ملی ایران می دانستند. 

مسابقات غرب آسیا در سوریه برگزار می شد و این اولین آزمون تیم ملی به رهبری برانکو ایوانکویچ بود و من هم به عنوان خبرنگار پرتیراژ ترین نشریه ورزشی ایران به سوریه اعزام شدم. در آن تورنمنت ما جلوی چشمان پادشاه فعلی اردن که در آن زمان ولیعهد اردن بود و در ورزشگاه حضور داشت به تیم ملی اردن که در سطح ایران نیست، شکست مفتضحانه ای خوردیم. شکست در برابر اردن که برای برانکو سخت گران آمده بود او را سخت آشفته و عصبانی کرده بود. بلافاصله بعد از مسابقه با برانکو یک مصاحبه اختصاصی انجام دادم. برانکو در بخشی از آن مصاحبه خود گفت " کامران! اگر من و تو چلنگر بازی کرده بودیم، این اردن را برده بودیم" 

من متن مصاحبه را برای دفتر نشریه ارسال کردم. در آن زمان برادر مرحومم ناصر احمدپور سردبیر روزنامه بود و اینترنت هم‌ هنوز آنچنان فراگیر نشده بود و فردای آنروز من نمی دانستم کدام بخش از حرف های برانکو تیتر یک شده بود و خودم نیز هم هیچ تیتری برای آن انتخاب نکرده بودم و انتخاب تیتر را به عهده سردبیر گذاشته بودم. در اولین برخورد و برخوردهای بعدی بعد از چاپ مصاحبه، برانکو به شدت با من سرد برخورد کرد در حالیکه با من دوست بود. حتی رضا چلنگر نیز مثل او شده بود و این نیز برای من عجیب بود. در تمرین بعد از ظهر برانکو تا مرا دید شروع به انتقاد از تیتر مصاحبه اش کرد. تازه فهمیدم که سردبیر این تیتر را انتخاب کرده بود: " برانکو: اگر من و کامران و چلنگر بازی کرده بودیم،  اردن را می بردیم!" تازه دلیل ناراحتی برانکو را فهمیده بودم. هر چقدر به او گفتم من واقعا در انتخاب این تیتر هیچ نقشی نداشتم و این در حیطه اختیارات سردبیر است گوشش بدهکار نبود و عصبانی بود. به او گفتم مگر تو این حرف را نزدی؟ مردانه حرفش را قبول کرد و آنرا تکذیب نکرد مثل فوتبالیست ها و مربیان ایرانی! پرسیدم تو از من خواستی که این بخش از حرف هایت را حذف کنم و من حذف نکردم؟ گفت نه ولی نباید آنرا تیتر یک می کردی! دوباره با عصبانیت به او گفتم مگر تو نمی دانی انتخاب تیتر یک بر عهده سردبیر است نه خبرنگار؟ وانگهی چرا از من‌نخواستی این بخش از حرف هایت را حذف کنم؟ پاسخ داد من فقط با تیتر یک شدنش مشکل دارم. بازیکنانم در اتاق هایشان از طریق اینترنت جلد روزنامه شما را دیده اند و خیلی ناراحتند! جواب دادم بازیکنانت غیرت دارند؟ گفت بله! گفتم من از خنده ها و رفتارهایشان چنین برداشتی ندارم و اگر واقعا غیرت داشتند به اردن نمی باختند! بعد با حرص از برانکو جدا شدم....

فردای آنروز برانکو تا مرا در لابی هتل دید گفت کامران بیا با هم یه قهوه بنوشیم. دعوتش را پذیرفتم و این دعوت به یک گفتگوی طولانی ۳ ساعته شد که بخش هایی از آن در روزنامه چاپ شد و بخش هایی از آن، هرگز انتشار نیافت و به امانت در سینه من ماند. آن روزها همه روزنامه خوان بودند و جواد خیابانی و عادل فردوسی پور هم واو به واو روزنامه ها را می خواندند و در برنامه ها و گزارش هایشان از مطالب روزنامه های ورزشی استفاده می کردند. بعد از نزدیک به ۲۱ سال جواد خیابانی از آرشیو ذهنی اش استفاده کرد و با الهام از این مصاحبه برانکو دوباره برای تیم ملی جنجالی جدید ساخت....

به اشتراک گذاری این مطلب!