news-details

بازی سیاسی سپاهان هیچ کس را طرفدار شهید سلیمانی نکرد

اختصاصی "نود پرس"

کامران احمدپور

چند هفته ای از رای کمیته انضباطی afc بعد از اتفاقات بازی سپاهان_ الاتحاد می گذرد، رایی که خسارات مادی و معنوی فراوانی برای سپاهان و فوتبال ایران در بر داشت. این بازی سیاسی را سپاهان آغاز کرد و بازنده تمام عیار آن خود آنها و فوتبال ‌‌ایران بود هر چند دوستان ناشی و نا وارد همواره دغدغه آفت ورود سیاست به فوتبال را دارند و مدام درباره اش ناله می زنند و حتی  برنامه های تلویزیونی می سازند، اما خود شناگران آماتوری هستند که آب هم باشد شناگر مالی نیستند! در این میان واکنش و اقدام‌ امیر عبدالهیان وزیر امور خارجه نیز خود شق القمری بود. او مدعی شده بود با همتای عربستانی اش رایزنی و به توافق رسیده است که این بازی در اصفهان تکرار شود اما بعد از رای afc از دیوار صدا درآمد اما از وزیر امور خارجه عربستان نه! شاید در مکالمه تلفنی مورد ادعای امیر عبدالهیان پسر یا بدل همتای عربستانی پاسخ او را داده که اینگونه یک توافق رسمی آنهم در این سطح به دیوار مالیده شد!


جالب تر اینجا بود که بعد از اتفاقات شب بازی در اصفهان، شهرداری تهران در حرکتی بسیار کودکانه و تو گویی از لج بازیکنان و کادر فنی الاتحاد و afc در به در اقدام به نصب تصویر شهید سلیمانی در برخی از مناطق تهران کرد! 


خب دوستانی که در فضای شعار و رجز خوانی قرار دارند و از این راه ارتزاق و رانت می برند می توانند همچنان گلویشان را با شعار پاره و نانی به غفلت بخورند اما واقعیت این است که بعد از این اتفاق که منجر به خسارات فراوان مالی و معنوی به فوتبال ایران گردید، هیچکس از بازیکنان الاتحاد عربستان و کادر فنی این تیم و افراد حاضر در استادیوم نقش جهان با نصب آن ۳ تندیس شهید قاسم سلیمانی عاشق و طرفدار وی نشد! تبلیغ یک شهید برجسته و به زعم بعضی ها یک اسطوره شهید با این سبک و سیاق دم دستی ترین و بچه گانه ترین نوع تبلیغ آنهم در این سطح از مراودات بین المللی و فوتبالی است. هیچکس با نصب ۳ مجسمه و تندیس و یا چند پوستر عاشق و طرفدار یک اسطوره و قهرمان نمی شود. در حقیقت مسئولان ما در معنا سازی ( در علم رسانه و جامعه به جا انداختن و ترویج یک ایده و اندیشه جدید، معنا سازی می گویند) اسطوره ناشی گری هستند! برای معرفی و شناساندن فردی در سطح و اندازه شهید قاسم سلیمانی، فقط ساخت فیلم، سریال و مستند های قوی و هنری است که می تواند معنا سازی و اسطوره سازی کند. در حقیقت در دنیای امروز حتی کتاب و مجله و روزنامه هم‌نمی توانند به طور موثری معنا سازی کنند و دیگر آن قدرت و کارایی چند قرن پیش و حتی چند دهه گذشته را ندارند. در مورد عدم اختصاص بودجه به موسسه شهید قاسم سلیمانی و دخترش زینب نیز که مطلبی نوشته بودم و به بعضی ها بر خورده بود نیز گفته بودم که اگر قرار باشد برای هر شهید و شخصیت برجسته ای یک موسسه تشکیل شود و به آن بودجه ای هم اختصاص پیدا کند، همه بودجه مملکت توسط این موسسات غیر کارامد بلعیده می شود. در حقیقت این وظیفه اصلی، ذاتی و تکلیف قانونی موسسات پر هزینه و بزرگی مثل حوزه هنری، سازمان صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد، حوزه علمیه و ..... است که در این ارتباط تولید محتوا و بخصوص فیلم و سریال بسازند. برای مثال ما در بین فرماندهان بزرگ و شاخص دفاع مقدس، ده شهید والا مقام و برجسته داریم که شاید شهید همت برجسته ترین آنها باشد اما شناخت جامعه و بخصوص نسل های جدید بیشتر مربوط به شهید احمد متوسلیان و برادران باکری است و تقریبا از ۷ شهید برجسته دیگر هیچ شناخت دیگری ندارند و با حداقل شناخت بسیار کمی دارند چرا که فیلم های ایستاده در غبار، موقعیت مهدی و یک سریال تلویزیونی حداقل به سهم خود توانسته اند شناخت نسبتا عمیق تری نسبت به این عزیزان به جامعه و بخصوص نسل های جدید تر بدهند در حالیکه دهها فرمانده شهید و برجسته دفاع مقدس همچنان در حد یک تندیس، چند پوستر، تراکت و نقاشی دیواری ناشناخته و گمنام باقی مانده اند. اگر همین حالا چند خبرنگار میکروفن به دست در خیابانهای تهران و سراسر کشور راه بیفتند و از مردم بپرسند شما از شهیدان علی کاظمی، زین الدین، دستواره، بروجردی، همت، خرازی، باقری و ..... چه می دانید واقعا بجز نام چند اتوبان و خیابان چه می دانند؟

اقدام سپاهان هر چند به شکلی ناآگاهانه و اقداماتی شبیه به آن در محترمانه ترین تعبیر، چیزی بجز دوستی خاله خرسه با ارزش ها و الگوهای ایرانی نیست و باید با کمال تاسف گفت دوستی های خاله خرسانه در این سالها در همه زمینه ها و کارها به داستانی غالب و پر رونق و البته نان و آب دار برای بعضی از نا دوستان تبدیل شده است.

به اشتراک گذاری این مطلب!