news-details

دلار و سکه نخرید، بیایید زندگی کنیم!

اختصاصی "نود پرس"

کامران احمدپور 
دو - سه روز پیش بود که فیلمی در فضای مجازی پخش شد و گلاویز شدن ما ایرانی های با فرهنگ ۲۵۰۰ ساله را در یک پاساژ تجاری بخاطر خرید چند مشت دلار نشان می داد.
الان تقریبا ۱۰ سالی است که هر روز مردم از این صف به آن صف جابجا می شوند، یک روز صف خرید دلار و یورو ، یک روز سکه، یک روز خودرو ، یک روز سهام و بورس و شاید هم یک روز صف خرید یک گونی پشکل گوسفند....
استدلال همه امت صفویان(مردمی که مدام از این صف به آن صف می شوند) از ارزش نیفتادن پولشان است و نجات پول و سرمایه اشان در این آشفته بازار...
من در مورد حرص، طمع و شهوت زر اندوزی که امروز مردم ما به آن مبتلا شده اند واقعا حرفی ندارم ،فقط از این در شگفتم که چرا برای خودشان، گوهر وجودشان و شخصیتشان هیچ ارزشی قائل نیستند و مدام اجازه می دهند توسط افراد و دولت ها بازیچه قرار بگیرند!
واقعا چطور می شود انسان به این درجه از حقارت ناشی از شهوت زر اندوزی برسد که برای چند میلیون بیشتر تن به هر خفتی بدهد، تو صف ها به هم بپرند، فحش بدهند، تحقیر بشوند و حتی کتک هم بخورند! جالب اینجاست با هر کس که صحبت میکنی، دکتر، مهندس، وکیل، عمله و بنا، کاسب، معلم ، کارگر ساختمانی، زن، مرد، پیر، جوان، باسواد، بی سواد،کم سواد، دهاتی، شهری و ....همه یک نسخه برایت می پیچند: برو دلار و سکه بخر!
من پزشک دندانپزشکی را می شناسم که مطبش همیشه پر از مشتری است،ماشاله گرانفروش هم  هست و به قول کاسبها خوب دخل می اندازد اما با ذوق فراوان یک روز به من گفت دلار خریدم و فروختم، ۷۰۰ میلیون تومن سود کردم! من به غیر از این دندانپزشک چند سوپر استار سینما و فوتبال دنیا را می شناسم که تمام زندگی خود را وقف نیازمندان و فقرا کرده اند، خودشان با مترو رفت و آمد می کنند،چقدر هم زندگی شادی دارند و از زندگی لذت میبرند.
من با عقل معاش داشتن، فکر اقتصادی و آینده نگری مشکلی ندارم اما ما در حقیقت زندگی را رها کرده ایم و خودمان را برده پول و دلار و سکه کرده ایم و بازیچه مفت خوران و دلالان و دزدان شده ایم. هر روز یک بازی جدید می خوریم، چرا ؟چون آنها دست روی نقطه ضعف ما گذاشته اند؛ آز، طمع و مال پرستی...

بیایید زندگی کنیم. زندگی فقط حرص و جمع آوری پول نیست. ما امروز اسیر و برده دلار و سکه و حواله خودرو و اربابان و بازی گردانندگان اینها هستیم و حتما در تمام این سالها آنها چقدر به ریش ما خندیده اند و مسخره امان کرده اند!
یک روز زندگی در این خانه های حیاط دار قدیمی، بخدا می ارزد به یک گاو صندوق پر از طلا و سکه و دلار، چند روز زندگی مثل دهه های ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ می ارزد به سهام کلیه شرکتها و حواله صدها خودرو لوکس و لاکچری!
با هر کس که صحبت میکنی، بهترین خاطرات تمام عمرش همان روزهای ساده و بدون صف دلار و سکه است. بهترین و خوشمزه ترین ساندویچ عمرش همان ساندویچ های کالباس مارتادلای مدرسه است، با خیارشورهایی که پلاسیده شده اند، شوریشان را به نان بلکی ساندویچ داده اند و گوجه ای که به آن چسبیده !یا ناهار و شام های کنار فامیل ۷ جد آنطرف تر.....
من تا به حال از یک نفر نشنیده ام بگوید بهترین ناهار و شام عمرش فلان رستوران و سفره خانه گران قیمت و لاکچری است اما در عوض خیلی شنیده ام که حاضرند تمام مال و سرمایه خود را بدهند تا یک بار دیگر پدر و مادرشان را ببینند یا آنروزهای ساده و صمیمی و شیرین تکرار شوند....
ما که فرزندانمان را به گرانقیمت ترین مدارس می فرستیم، برای مدرسه فوتبالشان ، گزاف ترین هزینه ها را می دهیم و مدام نگران آینده آنها هستیم چرا از این وحشت نداریم که آینده ای به آنها تحویل بدهیم که پول ملی اش پست ترین پول دنیاست و جامعه ای از خود برای آنها به ارث بگذاریم پر از سیاهی، حرص و ولع و شهوت زراندوزی....
بیایید کمی زندگی کنیم. سادگی عین زندگی است و حرص، طمع و مال اندوزی شیوه احمقها برای دود کردن همه زندگیشان به پای پول ....
بگذارید پزشک سر کوچه ما با خرید و فروش دلار طی ۳ ماه ۷۰۰ میلیون تومان سود کند، اما ما از سادگی زندگی خود سود می بریم  .....

به اشتراک گذاری این مطلب!