news-details

مصاحبه دیده نشده و اختصاصی نود با ناصر حجازی

در فوتبال ایران بیشتر آقایان دهانشان بسته است و جیب هایشان باز !

شنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۸ ،تیتر این مصاحبه در این روز روی جلد روزنامه ۹۰ رفت و چاپ شد اما تقریبا به دست کسی نرسید و کمتر دیده و خوانده شد! مثل همیشه یکی از آن بهانه های همیشگی شرکت های توزیع نشریات که یک روز قیر هست و کبریت نیست و بالعکس!

برخلاف همه اهالی فوتبال دهان من باز است و جیبم بسته!
هلم دادند با سر زمین خوردم!
 

مقدمه اول
شنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۸ ،تیتر این مصاحبه در این روز روی جلد روزنامه ۹۰ رفت و چاپ شد اما تقریبا به دست کسی نرسید و کمتر دیده و خوانده شد! مثل همیشه یکی از آن بهانه های همیشگی شرکت های توزیع نشریات که یک روز قیر هست و کبریت نیست و بالعکس! البته اینبار زمستان نبود که برف و کولاک جاده ها را بسته باشد،یا مثل آن روز که کل بار ارسالی روزنامه ۹۰ به شهرستانها تو راه از نیسان به بیرون پرتاب شده باشد! اینبار را یادم نیست اما با یک دلیل مسخره دیگر حاصل تمام زحمات ۷۰_۸۰ نفر در روز جمعه ۱۲ تیر و هزینه های کمر شکن چاپ یک شماره روزنامه و تلاش مهدی یکتا و چند نفر دیگر از بچه های روزنامه ۹۰ برای تهیه این مصاحبه و گزارش اختصاصی دود شد و رفت به هوا !
شاید قسمت این بود که اینبار نه در روزنامه ۹۰ بلکه در سایت خبری نود پرس خوانده و دیده شود آنهم بعد از اینهمه سال ....
 

مقدمه دوم
یه چیزی شبیه به مقدمه

می پرسم این همه در استقلال و تیم ملی تاب خوردی ،حالا به جای تاب دادن فوتبال داری نوه ات را تاب می دهی ؟ همانطور که در حال هول دادن امیر ارسلان است آهی  می‌کشد و می‌گوید: نمی‌خواهند من در فوتبال تاب بخورم چون خیلی‌ها هستند که عاشق تاب سواری هستند و سررشته ای هم از فوتبال ندارند تاموی دماغ شوند. پس آنها را سوار تاب می کنند و خود آرام آنان را هل می‌دهند! تازه اگر  حجازی را هم  سوار تاب کند چنان او را بدون پول و امکانات هل  می‌دهند که بامخ  زمین بخورد و.....! می پرسم می خواهی به جای آن که با نوه ات  سوار الا کلنگ شوی ، شورای شهر بروی، نماینده بشوی و مثل علیرضا دبیر و هادی ساعی  پست و مقام بگیری و بالا بروی؟ لبخندی تلخ  رویم  می پاشد و جواب می دهد: دیگر نه  می‌خواهم نماینده مجلس شوم و شورای شهر و نه هر ارگان دیگری!  شما بیایید یک رفراندوم بین من و آقایان بگذارید تا مردم تعیین کنند چه کسی مدیرعامل استقلال باشد!؟ تلخ تر از او می خندم و می گویم مگر اینجا اسپانیا است و مگر استقلال مثل بارسلونا که بین لاپورتا و گاسپارت رقابت انتخاباتی برگزار شود؟ نمیدانم میشنود یا نه ولی دنبال نوه اش که  عاشق سرسره است می‌دود . نزدیک رفته و باز می پرسم شما که اهل سرسره  بازی در فوتبال نیستید جه  با شوق به سرسره  بازی نوه اتان نگاه می کنید، نکند او هم سر بخورد و.... دستی به میان موهای جوگندمی و پرپشت خود میکشد و با طعنه میگوید:من  یکی که نتوانستم مثل برخی‌ها سرسره بازی را یاد بگیرم و همش با سر به زمین خوردم !حالا نمیخواهم نوه ام  در آینده با سر به زمین بخورد و شاید بتوانم از همین الان سرسره بازی را به امیر ارسلان یاد بدهم هر چندبعید می دانم  نوه حجازی بتواند سرسره  باز خوبی از آب دربیاید! درست حدس زدید پرسیدنی ها و شنیدنی های بین بین ما و ناصر حجازی زیاد بود که یک سری به رسم امانت نزدمان ماند و یکسری دیگر را برای شما به تن سفید کاغذ سپردیم.

 

●نود پرس :ناصر حجازی از چند سالگی منتقد شد؟
( با طمانینه ) از قبل از انقلاب و همان زمانی که بازی میکردم منتقد بودم  و حرف حق را می زدم .
 

●نود پرس :به چه قیمت؟

 ببینید شنا کردن در جهت آب و دلخواه مسئولان در قاموس من جایی ندارد. در واقع من اعتقاد دارم فقط ماهی های مرده در جهت آب شنا میکنند و ناصر حجازی این‌گونه نیست .
 

●نود پرس : شرایط امروز فوتبال ما را چگونه ارزیابی می کنید ؟
(سری تکان می دهد) هیچی! به نظرم فوتبال ایران امروز به خاکستر  نشسته و دیگر چیزی از آن باقی نمانده است .وقتی یک دونده را سر فوتبال می گذارند والیبال را در رشته کشتی و گوش شکسته ها را در واترپلو و ...دیگر چه می توان گفت؟ همین امروز مدیران باشگاهی را زیر ذره‌بین قرار دهید تا خیلی چیزها دستگیرتان شود.
 

●نود پرس: ناصرخان! از اینهمه انتقاد خسته نشدید؟
 من حرفم را می‌زنم و خسته هم نمی شوم .شما می‌گویید باید از همه  تعریف و تمجید کنم؟ من برخلاف بیشتر اهالی فوتبال که دهانشان بسته است و جیبشان باز، جیبم  بسته است و دهانم باز !
 

●نود پرس: یعنی نمی توانید تعریف و تمجید کنید ؟
(با کمی ناراحتی) نه  که نمی‌توانم !(با حرارت بیشتر می گوید) خاک بر سر حجازی که با تعریف و تمجید تیم بگیرد و به پست و مقام برسد. من این را  نمی خواهم .
 

●نود پرس:آقای حجازی!سالهاست که  شما انتقاد می‌کنید و حرف میزنید و ما هم میرزا بنویسی کرده و تیتر  می زنیم اما به جایی نمی‌رسیم.  باور بفرمایید هر دو خسته شدیم. اگر موافق باشید محور صحبت هایمان را عوض کنیم ؟
(با لبخند )درست می‌گویید. من هم موافق هستم هرچی دل تنگت میخواهد بپرس!
 

●نود پرس: همه فکر می‌کنند ناصرحجازی آدم مارک بازی است
 ( لبخند میزند )اولاً پولش را ندارم. در ثانی هرچیزی که بیشتر به من بیاید میپوشم .
 

●نود پرس:همین پیراهنتان را چند خریدید؟
حدود ۲۰ هزار تومان!
 

●نود پرس:( با تعجب )و شلوار و کفشتان ؟
(بعد از کمی فکر کردن) ۴۰ هزار تومان پول کفش دادم  و همین مبلغ را نیز برای خرید شلوار پرداخت کردم.
 

●نود پرس :یعنی در مجموع یک صد هزار تومان خرج ظاهر خود کرده اید؟
 دقیقاً !مگر چه اشکالی دارد ؟
●نودپرس: نه اما تصور می‌کردیم بیش از اینها پول به لباس های خود داده باشید. در دوران جوانی الگوی تیپ و ظاهر شما چه کسی بود ؟
الگوی خاصی نداشتم اما جیمز دین را خیلی دوست داشتم .
 

●نود پرس:همانی  که شلوار جین را با خود به سینما آورد؟
( کمی به وجود می آید )درست است. من هم در جوانی جین می پوشیدم.( به نقطه ای خیره می شود و  می گوید) با "شرق بهشت" و "غول" که  فیلم های او بودند  خیلی صفا می کردم.
 

●نود پرس: معلوم شد سینمایی هم هستید؟
 قبل از انقلاب سینما می رفتم ولی بعد از انقلاب تنها برای تماشای اخراجی های ۲ به سینما رفتم و بلافاصله هم آنقدر پشیمان شدم که اگر همسرم اجازه می داد وسط فیلم از سالن سینما بیرون میرفتم.
 

●نود پرس: معمولاً لباسهایتان را از کجا تهیه می کنید؟
هر جایی که لباس مناسب بینم خرید می کنم ولی بیشتر از دبی خریداری می‌کنم .
 

●نود پرس:حالا که اسم دبی وسط آمد می خواستم یک پرانتز باز کنم .چرا حجازی باید برای فروش آپارتمان اماراتی‌ها تبلیغ کند؟
 در دنیای حرفه‌ای یکی از منابع درآمد آدم های مشهور همین بحث تبلیغات است. در ضمن من که نگفتم بیاید امارات آپارتمان بخرید. فقط یک کلمه اسم شرکت را گفتم و گفتم "بریم افیار"
 

●نود پرس: این بریم افیار  چه پولی برای حجازی در بر داشت؟
 این دو دقیقه حدود ۴۰ میلیون تومان برایم درآمد داشت.
 

●نود پرس: مهرداد میناوند این معامله را جور کرد؟
( بلافاصله )نه یک پسر جوان در زمانی که با استقلال در باشگاه ایرانیان به سر می بردم سراغم آمد و این پیشنهاد را مطرح کرد و من هم پذیرفتم.
 

●نود پرس: قبول دارید که چنین تبلیغاتی با فرهنگ ما چندان هم‌خوانی ندارد ؟
(با گله مندی) به فرهنگ ما مربوط نمی شود بلکه کسی دوست ندارد این پول‌ها را حجازی بخورد و اگر به دیگری برسد هیچ مشکلی وجود ندارد .
 

●نود پرس: منظورتان حسین رضازاده است ؟
اون که بعد از من رفت!
 

●نود پرس: با ۲۰۰ میلیون تومان؟
 ( می خندد) نه  آقاجون! کمتر از این حرف‌ها بود.
 

●نود پرس: به نظر می رسد اسطوره‌های ما قدر خود را نمی دانند؟
( با کنجکاوی) از نظر شما چه کسانی اسطوره هستند؟
 

●نود پرس: کسانی که کاریزمای اسطوره  شدن را داشته باشند، مثل شما و علی پروین! قبول کنید که اسطوره  شده اید....
 این که نظر لطف شماست .خیلی خوشحالم که هم مردم پایین شهر من  را دوست دارند و هم بالای شهر
 

●نود پرس: ولی برخی اعتقاد دارند شما محبوب بالای شهری ها هستید و علی پروین پایین شهری ها
(می خندد) اتفاقاً بارها که گذرم به پایین شهر افتاد ،دیده ام مردم مناطق محروم هم به من علاقه دارند. این فقط لطف خداست که شامل حال من و علی پروین شده و این از هر سرمایه‌ای بالاتر است.
 

●نود پرس: راستی سرمایه ناصر حجازی چقدر است؟
 اگر اشتباه نکنم یک دهم تمام مربیان مربیان ایران است‌.( دوباره سری تکان می دهد) در حالی که هم از لحاظ شهرت و هم فوتبال یک دهم حجازی هم نیستند.
 

●نود پرس: رشته کلام  از دستم در رفت. زمانی که بکن بائر به ایران آمد قرار شد برای ۵ دقیقه مصاحبه روبروی ما بنشیند بد نیست بدانید همین که نشست یکی آمد او را صدا زد و اواز جمع ما جدا شد به اتاقش رفت و کروات خود را عوض کرد وقتی با تعجب علت آن را پرسیدم پاسخ داد من ۳ مشاور دارم که یکی از آنها مشاور پوشش ظاهری ام هست و او تشخیص داد که کرواتم  برای مصاحبه مطبوعاتی مناسب نیست! حالا آقای حجازی! شما چند مشاور دارید؟
 هیچی! متاسفانه برای استخدام مشاور باید پول کافی داشت و من این پول را  ندارم.
 

●نود پرس: ولی مشاور می‌تواند برای شما درآمدزایی کند؟
 وقتی اجازه نمی دهند عکس حجازی روی بیلبوردهای شهر تهران برود دیگر چه درآمدزایی ؟
 

●نود پرس:این بیلبورد مربوط به تبلیغ چه کالایی بود؟
 یک کارخانه آب معدنی که چک های مربوط به آن هنوز هم در منزل است‌.
 

●نود پرس: یعنی به شما اجازه ندادند و عکس کسی دیگر روی بیلبورد رفت؟
نه  به جای تمام ورزشکاران و هنرپیشه های ایرانی، عکس مایکل اوون روی بیلبوردهای سطح شهر تهران خودنمایی می کند.( آهی  می کشد و می گوید) قدر ما را خارجی ها بهتر میدانند.
 

● نود پرس:چطور؟
 شاید ندانید ولی من سالی سه بار به ابوظبی می روم تا برای انتخاب مرد سال آسیا به نشریه سوپر مگزین   ابوظبی کمک کنم .این مجله با تقلید از فرانس فوتبال هر ساله  مرد سال آسیا،  آفریقا ،اروپا و جهان را انتخاب میکند .
 

●نود پرس :شما چه نقشی در این انتخابات دارید؟
جزو ۶  نفر کمیته فنی هستم  که برترین‌های آسیا را انتخاب می‌کنیم و هر جلسه ۱۰ هزار دلار به پول میدهند .خارجی ها اینگونه حجازی  را می‌شناسند و تحویل می‌گیرند و داخلی ها .... بگذریم .
 

●نود پرس: ببخشید یک مقدار بحث ما پراکنده شد، اما می خواستم بپرسم چرا به سینما نرفتید؟
 چند مرتبه پیش آمد اما نرفتم آخر من ورزشکارم و صلاح نبود بروم‌. اگر مرحوم فردین در سینما موفق شد، یک استثنا بود و...
 

●نود پرس:( به میان حرفش میپرم )می گویند همسرتان چنین اجازه ای  نمی دهد؟
نه !همه چیز دست خودم هست. وقتی بیشتر با خودم فکر کردم فهمیدم درست نیست بروم و ممکن است هواداران پس از دیدن من در سینما در میادین فوتبال شعار هایی بدهند که چندان جالب نباشد.
 

● نودپرس :به نظرمن دست رد زدن به پیشنهاد کارگردان معروفی چون خانم رخشان بنی اعتماد کار هرکسی نیست؟
 قبل از خانم بنی اعتماد و پیش از انقلاب هم محمد عباسی تهیه کننده سینما پیشنهاد بازی در یکی از فیلم ها به همراه بهروز وثوقی را به من داده بود که نپذیرفتم .
 

●نود پرس: شما ظاهر فوتبالیست های امروزی را می‌پسندید؟
 نسبت به سر و وضع بازیکنان خارجی، فوتبالیست های ایرانی خیلی بهتر هستند. ببینید به شخصه من خودم هرگز کاری به ظاهر بازیکنانم نداشتم چون به من ربطی ندارد که....
 

●نود پرس:اگر زیر ابرو بردارند چه ؟
(بعد از مکثی کوتاه) به هر حال این کار برای یک مرد زشت هست ولی باز هم من  توصیه پدرانه را در دستور کار خود قرار می‌دهم نه اینکه  با طرف دعوا کنم .خودم  زمانی با مرحوم دهداری در تیم ملی به مشکل خوردم و بحثم شد .
 

●نودپرس:واقعاً ؟
بله!ایشان  به نحوه آرایش موی سر من ایراد  گرفت که من جواب دادم من نمی‌توانم به همان آرایشگاهی بروم که شما می‌روید و مطابق سن و سالتان آرایش کنم. آن روز و آن سال آن   آرایش موی سر را می طلبید و امروز هم این چنین موی سر  خود را اصلاح می کنم. باید تفاوت سن جوانی، میانسالی و پیری را هم سنجید.
 

●نود پرس: مصاحبه نسبتاً متفاوت ما در حال اتمام است.آیا می دانید طبق آمار ۶۳ درصد فوتبالیست های ایرانی بی‌سواد هستند ؟
اگر آمار بگیرند ۵۰ درصد مربیان ایرانی حتی دیپلم هم ندارند اما می‌دانند چه کار کنند و به چه کسی بچسبند  و در اتاق کدام رئیس بست بنشینند تا پست و مقام بگیرند!
 

●نود پرس: از اینکه وقت خود را به ما دادید تشکر می‌کنیم .اگر حرف خاصی دارید در خدمتیم ...
فقط لطفاً یک عکس خوب از من کار کنید چون معمولاً این اتفاق در مطبوعات ورزشی برای ناصر حجازی نمی افتد !(با صدای بلند می خندد و از ما خداحافظی می‌کند)


از لا به لای مصاحبه
●در فوتبال ایران بیشتر آقایان دهانشان بسته است و جیب هایشان باز ! درحالیکه من برعکس آنان هستم؛ زیپ دهانم باز است و در جیبم بسته! به همین خاطر هم مدیران من را دوست ندارند و البته خودشان هم بهتر از هر  کسی می دانند چرا چنین رفتاری بروز می دهند.
 

●من نیازی به دروغگویی ندارم همیشه با صداقت کار کردم که بیرونم  انداختند!به خاطر همین صداقتم ضربه ها خوردم اما می دانم که همه مرا می شناسند.

 

به اشتراک گذاری این مطلب!